والدین نخستین الگوهای رفتاری هستند که کودک با آنها مواجه است و در بین بقیه افرادی که در کنار کودک قرار دارند، والدین تاثیرگذارترین هستند. از همان سال‌های ابتدایی زندگی، کودک مفاهیمی مانند مهربانی، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقیه خصوصیات شخصیتی را از والدین خود الگو می‌گیرد. تربیت فرزند‌ان د‌ر نتیجه پذیرش مسئولیت و تلاش و هماهنگی پد‌ر وماد‌ر است. واگذاری تربیت فرزند‌ان به ماد‌ر و خالی کرد‌ن مید‌ان تربیت از پد‌ران، فرزند‌ان را معمولاً با مشکلات و اختلالات رفتاری غیرقابل جبران مواجه می‌سازد‌.


صاحب‌نظران معتقد‌ند‌ با این که ماد‌ران د‌ر تربیت مهارت بیشتری د‌ارند‌ ولی پد‌ران د‌ر تربیت موثرترند‌. بنابراین پد‌ران باید‌ د‌ر امر تربیت، نگهد‌اری و رشد‌ و شکوفایی کود‌کان نقش و مشارکت د‌اشته باشند‌. معمولاً کود‌کان تصوری اغراق‌آمیز از پد‌ر د‌ارند‌ او را بزرگ‌تر، قوی‌تر و د‌ارای نیرویی مضاعف می‌پند‌ارند‌ که اطلاعات کافی هر زمینه و توانایی حل همه مشکلات را د‌ارند‌، او را کانون ارضای نیازهای ماد‌ی، روانی، اجتماعی، عاطفی و ارتباطی و عامل امنیت خانه و خانواد‌ه می‌د‌انند‌. این تصورات و توقع‌ها مسئولیت‌های بزرگ و تعیین‌کنند‌ه‌ای بر عهد‌ه پد‌ران می‌گذارد‌ و آنان را وامی‌د‌ارد‌ تا د‌ر امور تربیت و چگونگی رشد‌ و شکوفایی کود‌ک مشارکت و نقش ویژه‌ای د‌اشته باشند‌. تحقیقات جدید نشان می‌دهند که تا دو سال و نیمگی مهم‌ترین نقش را مادر دارد و بعد از این سن اهمیت نقش پدر بسیار بیشتر از مادر است. پدران در شکل‌گیری خصیصه‌های شخصیتی زیادی در کودکان نقش دارند

● نقش پدر در اضطراب کودک:
هر کدام از ما برای مفاهیم مختلف تصاویری آرمانی در ذهنمان داریم، مثلاً با شنیدن نام مادر یاد مهربانی می‌افتیم و تصویر ذهنیمان از مادر تصویر یک انسان مهربان است هر چند که مادر واقعی خودمان مهربان نبوده باشد. در مورد پدر هم این تصویر ذهنی وجود دارد. هرقدر تصویر پدر واقعی کودک به تصویر ذهنی او نزدیک‌تر باشد، اضطراب کودک کمتر است.


● نقش پدر در احساس امنیت کودک:
پدر نقش حامی و پشتبان را در زندگی کودک ایفا می‌کند. هر قدر کودک پدرش را قدرتمندتر درک کند، بیشتر احساس امنیت می‌کند. منظور از قدرت، قدرت بدنی و دور بازوی زیاد نیست بلکه مقصود اقتدار و قدرت حل مسائل و مشکلات به بهترین و منطقی‌ترین نحو می‌باشد. شاید جالب باشد بدانید که معمولاً پدران دیکتاتور جایگه قدرتمندی در ذهن فرزندانشان ندارند. بیشتر ترس است که این کودکان را به پدرانشان متصل می‌کند و نه احترام و احساس دلگرمی. کودکان به پدرانی نیاز دارند که در موقع سختی بتوانند به آن‌ها رجوع کنند و از آن‌ها درخواست کمک نمایند. پدرانی که بدون سر و صدای زیاد و همراه با رازداری مشکلات کودکانشان را حل نمایند.

● نقش پدر در عزت‌نفس کودک:
این حالت را اغلب ما تجربه کردیم که تعریف پدرانمان از ما و مورد تأیید آن‌ها بودن برایمان خوشایندتر بوده تا مادرانمان، چون احساس می‌کنیم تعریف پدر صرفاً براساس دوست داشتن ما نیست بلکه مبتنی بر واقعیت است و لذا، با شنیدن تعاریف آن‌ها بیشتر به توانائی‌هایمان ایمان می‌آوریم. دقت کنید که این اتفاق زمانی می‌افتد که ما پدرانمان را به‌عنوان یک انسان قوی قبول کرده باشیم.


● نقش پدر در یادگیری رفتار:
والدین مهم‌ترین الگوهای زندگی کودکان هستند. همانطور که ویژگی‌هائی مثل گذشت و ایثار بیشتر از مادر یاد گرفته می‌شود. حمایت و قوی بودن در برابر مشکلات هم بیشتر از پدر آموخته می‌شود و هر چه پدر مقتدرتر باشد، بیشر حس حمایت را به کودک انتقال داده باشد و جایگاه بهتری در ذهن او داشته باشد، کودک بیشتر از او یاد می‌گیرد. ذکر این نکته در اینجا خالی از لطف نیست که کودکان با آن چیزی که پدر و مادر هستند همانندسازی می‌کنند و نه با آن چیزی که به آن‌ها می‌گویند. پس، بهترین راه آموزش یک رفتار به کودک این است که خودمان آن را انجام دهیم.

● نقش پدر به‌عنوان شکل‌دهنده مفهوم مرد:
این مفهوم در مورد دختران و پسران متفاوت عمل می‌کند، ولی آنچه در هر دو مهم است این نکته می‌باشد که معمولاً اولین مرد زندگی کودک، پدر است. بنابراین تصور کودک از مرد همان تصویری است که سوای وظایف پدری، پدر به او ارائه می‌دهد. البته بخشی از این تصاویر، تصویریست که مادر از پدر به کودک انتقال می‌دهد یعنی نظر مادر در مورد همسرش نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. این تصویر در زندگی پسر تعیین‌کننده نقشی است که پسر در آینده به‌عهده می‌گیرد و در مورد دختر تعیین‌کنننده تصمیم و انتخاب او در مورد همسر آینده‌اش می‌باشد. با دید کمی تخصصی‌تر می‌توان به این نکته هم اشاره کرد که حتی این تصویر می‌تواند تعیین‌کننده گرایشات جنسی کودک در بزرگسالی هم باشد.


● نقش پدر در سلامت روانی کودک در بزرگسالی:
تحقیقات نشان می‌دهد (مثل تحقیق جی ادولسک، ۲۰۰۳) که مشارکت پدر در کارهای کودک باعث افزایش سطح سلامت روانی کودک در بزرگسالی می‌شود. کودکانی که با پدران خود تعامل داشته‌اند، در دوره نوجوانی استرس کمتری را تجربه می‌کنند و در دوره بزرگسالی بهتر می‌توانند مشکلات خود را حل کنند. همین‌طور، از سازگاری بهتری نیز برخوردار خواهند بود.
شاید در روزگار گذشته نقش پدر صرفاً به‌عنوان نان‌آور تعریف می‌شد، ولی با تغییر ساختار جوامع نیاز به تعریف دوباره نقش‌ها هم احساس می‌شود و همان‌طور که دیدیم دیگر صرف نان‌آوری و تأمین نیازهای مادی کودکان کافی نیست چه بسا ارضاء نیازهای روانی مهم‌تر باشد. 
بسیاری از کارشناسان معتقدند هنگامی که حضور پدر در خانواده به دلیل مشغله کاری یا هر وضعیت دیگر کمتر باشد، ویژگی شخصیتی و اخلاقی کودک نیز دچار تنزل می شود. پدر به عنوان واسطه بین دنیای بیرون و خانواده، نقش اصلی در شکل گیری ارزش های اخلاقی و وجدانیات کودک دارد. تحقیقات در زندگی بزهکاران نشان می دهد که در دوره حساس بین ۳تا۶ سالگی نقش پدر در زندگی این افراد یا نبوده و یا کم رنگ بوده است.